وحید قهرمانی پایتخت شعر

ساخت وبلاگ
از قسمت و تقدیر چه هایی که ندیدیم با این همه تفسیر چه هایی نشنیدیم در کنج صبوری همه ی عمر نشستیم جز حسرت و غم بهره از این عمر نچیدیم ول کن تن پژمرده و خون بر لب ما را بازی نده دل را به خدا سخت بریدیمان بال قشنگی که به ما داد خداوند از شوق رهایی همه ی عمر کشیدیم هر بار که پروانه صفت بال گرفتیم با شور پریدیم و به مقصد نرسیدیمدنبالت از این گوشه به هر گوشه دویدیم جز رنج سفر بهره از این عمر ندیدیم وحید قهرمانی وحید قهرمانی پایتخت شعر...ادامه مطلب
ما را در سایت وحید قهرمانی پایتخت شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahidghahremani بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 12:06


چشم غزل آهویی اش دیوانه ام کرده
با هرچه غیراز عشق خود بیگانه ام کرده

شیرین زبانی های او شوری به جانم ریخت
مانند کو‌ه بیستون ویرانه ام کرده

گیرایی چشمان او چون قهوه ی قاجار
ان ظل سلطان زهر در پیمانه ام کرده

از شوق دیدارش چه بیداری کشیدم من
شب زنده داری تا سحر افسانه ام کرده


هر روز زهری را که در پیمانه می ریزد
با جان و دل می نوشم ودیوانه ام کرده


وحید قهرمانی

وحید قهرمانی پایتخت شعر...
ما را در سایت وحید قهرمانی پایتخت شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahidghahremani بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 12:06

در تاب و تب عشق تو انکار شدم من بی چاره و سر در گم و سربار شدم من با خنده ی شیرین تو دل کندم و رفتم فرهادم و در کوه گرفتار شدم من چشمان سیاه تو علاج دل خون بود از چشم تو افتادم و هی خوار شدم منمجنونم و از حال دلم بی خبری ، اه بیمار تو لیلای دل ازار شدم من برگرد به این خانه بیا محرم دل باش در خویش فرو رفتم و بیمار شدم منبا اتش عشقی که نگاهت به دلم زد می سوزم و افسانه ی اغیار شدم من وحید قهرمانی وحید قهرمانی پایتخت شعر...ادامه مطلب
ما را در سایت وحید قهرمانی پایتخت شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahidghahremani بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 12:06